غافلگیری اقتصاددانان

دیروز بازار سهام به مینیمم خود در طی دوازده سال گذشته رسید. بدون در نظر گرفتن تورم کسی که دوازده سال پیش شاخص سهام را خریده بود تا به امروز چیزی گیرش نیومده بود. با احتساب تورم ضرر هم کرده بود. تحلیلگران علت این سقوط را ابهام در سیاستهای دولت میدانستند. در پست قیلی توضیح داده بودم که ابهام در مورد سیاست های دولت باعث بوجود آمدن ریسک جدیدی در بازار شده. بازار گمانه زنی در مورد سیاستهای های دولت داغه. امروز برنانکه سخنرانی کرد و کمی بازار اطمینان پیدا کرد و قراره نیم ساعت دیگه اوباما در مورد مسائل اقتصادی برای کنگره سخنرانی کنه. علت این ابهام و گیجی دولت هم به روشن نبودن سیاستهای آن برمیگرده.

البته انصافا باید گفت که اقتصاددانان هم در این بحران غافلگیر شدند و نظرات متفاوت دادند. تا سه سال پیش همه از سیاستهای گرینسپن تمجید میکردند. برای مثال به سخنرانی لوکاس در کنفرانس اقتصاددانان سال 2003 نگاه کنید. لوکاس میگه اقتصاد کلان به هدفش که جلوگیری از رکودهای شدید بوده رسیده و سیاستهای پولی باعث این موفقیت بوده اند و اقتصاد کلان کمک کرده تا بتونیم نوسانات حول روند رشد را کنترل کنیم ودر ادامه از سیاستهای گرینسپن تمجید میکنه. اما همانطور که قبلا اشاره کردم عموم اقتصاددانان غافل از این بحران بودند و اگر به مقالات منتشره تا سال 2007 حتی اوایل 2008 نگاه کنید کمترین اثری از پیش بینی و حتی ارزیابی از بحرانی که از اواخر سال 2006 شروع شده بودمشاهده میکنید. دو نفر اقتصاددان یکی نوریل روبینی (ایرانی تبار) و نسیم طالب (لبنانی تبار) کسانی بودند که نسبت به این بحران هشدار داند و حتی سخنرانی سال 2006 روبینی در صندوق بین المللی پول با بی توجهی حضار روبروشده بود و گویا یک نفر فقط یک سوال پیش پا افتاده در مورد مدل مقاله مطرح کرده بود.

سخنرانی امروز برنانکه هم بر اصلاح سیستم بانکی تاکید داشت و لزوم خلاص شدن بانکها از دارایی های مبهم از نظر قیمتی. کاری که که از اول بحران بر آن تاکید داشت و طرح اولیه پاولسن هم که برنانکی موافق آن بود بر رها کردن بانکها از دارایی های غیرقابل نقد تاکید داشت. در مورد سیاستهای پولی هم وقتی هم که نرخ بهره کوتاه مدت را به صفر رساندند و بقول معروف مهمات بانک مرکزی تمام شده بود توصیه شدند که به خرید اوراق قرضه دراز مدت و دارایی های دیگر مثل وامهای مسکن و اوراق تجاری (Commercial paper) بپبردازند(خود لوکاس ژانویه امسال به همین مساله اشاره کرد). حتی  یک استاد دانشگاه UCLA توصیه کرده که بانک مرکزی وارد بازار سهام بشه و سهام شرکتها را بخره! حالا سوال اینه اگر سیاست پولی منحصر به کنترل نرخ Fed Fund Rateنیست ایا فدرال رزرو باید منتظر میموند سیاست همیشگی پولی که تعیین نرخ Fed Fund Rate است را تا انتها انجام میداد بعد سراغ خرید دارایی های دیگه میرفت یا از همان اول ترکیبی از این سیاستها را انجام میداد؟

فعلا بریم ببینیم اوباما چی میگه.

یک پاسخ to “غافلگیری اقتصاددانان”

  1. مهدي Says:

    آقا اوضاع كه قاراشميش است. شما هم كه عجله داشتي بروي سخنراني اوباما را گوش كني فعل و فاعل و… را قاطي پاطي نوشتي، خلاصه ما زياد نفميديم چي شد! اگه سخنراني را گوش كردي بي زحمت متنت را يه بار ويرايش كن ببينيم چيزي مي فهميم يا نه!

    از طرف پویان:
    آقا چرا جوسازی میکنی؟ همه جملات فعل و فاعل داره.

بیان دیدگاه