رویای بازار اوراق قرضه

معاون اقتصادی بانک مرکزی از ایجاد بازار ثانویه اوراق مشارکت خبر داده است. البته همانطور که صدها بار در این وبلاگ نوشته ام تا زمانی که اصل پول اوراق مشارکت توسط بانکها قابل بازپرداخت است این اوراق با حسابهای پس انداز فرقی ندارند. البته آقای قضاوی اشاره کرده اند که:

بانك‌ها نيز ترغيب مي‌شوند بازخريد قبل از سررسيد اين اوراق مشاركت را تضمين نكنند،

خوب در اینصورت اوراق مشارکت میشوند اوراق قرضه و برای اولین بار در ایران این بازار شکل میگیره که فواید بسیاری به همراه خواهد داشت ولی نکته اینجاست که بانکها چگونه به این کار ترغیب میشوند؟ در اینصورت موقع انتشار این اوراق باید در بازار معامله شوند. برای مثال اگر مقدار اسمی این اوراق هزار تومان باشد و سال دیگه موعد تحویل آن باشد (همراه سود مثلا پانزده درصدی) کسی هزار تومان برای این اوراق پرداخت نخواهد کردو این اوراق قیمت خواهد خورد ۹۵۰ تومان. که با سود ۱۵ درصدی سال دیگه دارنده این اوراق ۱۱۵۰ دریافت خواهد کرد و بدین ترتیب ۲۰۰ تومان روی ۹۵۰ تومان سود میکند که حدودا ۲۱ درصد سود میشود.

اگر این بازار اورق قرضه راه بیافته (که من بعید میدونم) انقلاب بزرگی در اقتصاد ایران خواهد بود و برای اولین بار بازار پول در ایران رسمیت پیدا میکنه. در مورد اثرات ایجاد این بازار اگر داستان جدی شد خواهم نوشت و نشان خواهم داد که چرا این تحول بزرگی است. فعلا منتظر میمانم تا ببینیم چه از این صحبت های آقای قضاوی بیرون خواهد آمد. شما هم خبر جدیدی در اینباره شنیدید من را خبر کنید.

10 پاسخ to “رویای بازار اوراق قرضه”

  1. حامد ق Says:

    قکر می‌کنم که خیلی وقته که راه افتاده، در قالب بازار چهارم فرابورس هم فعال هستش. در مورد گواهی سپرده‌های خاص سرمایه‌گذاری هم اتفاقن به صورت غیر قابل بازخرید عرضه می‌شه و دقیقن باید در یک بازار خرید و فروش بشه و بازار گردان داشته باشه و …
    تویه این بازار چندتایی هم اوراق مشارکت البته قابل بازخرید عرضه شدن در کنار چندتا گواهی سپرده عام که اینها خیلی شبیه اون مورد اول هستن با این فرق که طرح مشخصی ندارن.

    • pmashayekh Says:

      یعنی قرضی که سررسیدش در آینده است آنجا معامله میشه؟

      • حامد ق Says:

        بله دقیقن!
        سررسیدهایی که هست برای این نوع اوراق کاملن مشابه سپرده‌های مدت‌داره و اتفاقن سودش هم بر همون اساس تعیین می‌شه البته با امکان سقف 2درصد بالاتر.
        گواهی عام با خاص هم فرقش اینه که اولی طرح مشخصی وجود نداره و خود بانک انتشارش می‌ده.
        امیدنامه‌ها و مابقی اطلاعاتشون هم تویه همون سایت وجود داره.
        یک کارگزار هم باید باشه که کار بازارگردانی اوراق رو بعد از عرضه تویه این بازار چهارم (بازار اوراق) انجام بده.
        خلاصه همین دیگه

  2. سام Says:

    لطفاً اگه ممکنه توضیح بیشتری در خصوص محاسبه نرخ سود مثالتون بدید؟ چرا 950 قیمت می خوره؟
    من فکر می کنم اگه تضمین نباشه (مخصوصاً برای اوراق شرکت های خصوصی که دولت یا بانک مرکزی تضمین نمی کنند) و همچنین اگه قابل بازخرید قبل از سررسید نباشه هیچ پولی رو جذب نخواهد کرد. جذابیت این اوراق به نقدشوندگی بالای اونهاست. وگرنه می شه یک دارایی چسبنده که در موقع لزوم نمیش فروختش. دارایی تو اقتصاد ایران اگه چسبنده باشه (یعنی نشه به راحتی نقدش کرد) تقاضای زیادی نداره.
    ضمناً فکر کنم بازار بورس هم داره همون کاره اوراق قرضه شرکتی بدون تضمین بازخرید قبل از سررسید رو انجام می ده. خوب از وضعیت بورس می شه فهمید سرنوشت این طرح ها چه خواهد بود.

    • pmashayekh Says:

      عرضه و تقاضا توی بازار قیمت ۹۵۰ را تعیین میکنه. ممکنه ۹۵۰ نباشه و ۹۰۰ باشه یا هر عدد دیگه ای. بازار سهام شرکتها با این بازار تفاوت داره. در مورد تضمین هم اگر شرکتی ورشکست بشه خوب نمیتونه اصل پول را پس بده. شرکتهایی که مدیریت خوبی ندارن تقاضای بازار قرضه شان کمتر خواهد بود و توانایی جذب پول برایشان کمتر خواهد بود. همین فیدبک خوبی خواهد بود که شرکتهای با مدیریت بهتر نسبت به شرکتهای ضعیف برتری پیدا میکنند.

  3. سام Says:

    یا ممکنه 1100 باشه!!!
    بازار سهام شرکتها با این بازار تفاوت داره؟ من از نظر کارکردی در اقتصاد ایران تفاوتی بین آنها نمی بینم.
    خوب این یک امر بدیهی است که وقتی ورشکست بشه نمی تونه اصل پول رو بده. حرف من اینه که اعتماد عمومی به اوراق بدون پشتوانه دولتی نیست. یعنی اصلن مشتری نخواهد داشت. همین اوراق مشارکت فعلی هم بیشتر مشتریش بانک ها هستند. آخه چه فعالیت تولیدی تو این کشور وجود داره که بتونه سود بالای 16 درصد بده؟ البته که اقتصادی باشه. فعالایت های غیرتولیدی که قابلیت تعریف اوراق قرضه رو ندارن. من یک مدتیه که روی اوراق صکوک کار می کنم. فکر کنم با توجه به پشتوانه دارایی قابلیت پذیرش بهتری داشته باشه.
    من بی صبرانه منتظر پست جدیدتون در مورد عملکرد و تاثیر بزرگ این اوراق قرضه بر روی اقتصاد کشور هستم.
    در یکی از پست های قبلیتون پرسیدم که مبانی اقتصادی در معرض چه خطری هستند که باید از آنها دفاع بشه. لطفاً یکم در مورد عنوان وبلاگتون توضیح بدید.
    ممنون

  4. حامد قدوسی Says:

    به آقای سام: برای منتشر کننده اوراق قرضه مهم است که هزینه اوراق از منافع نهایی سرمایه کم‌تر باشد. می‌پرسید کدام کار است که 16 درصد سود می‌دهد؟ بنده می‌‌گویم اکثر کسب و کارهای تولیدی! وقتی کپیتال گین را هم در محاسبات صاحب شرکت وارد کنید آن موقع 16 درصد به راحتی توجیه دارد اگر نداشت این همه صف کشیدن برای وام با بهره حتی بیش از 16 درصد از سوی شرکت‌های تولیدی معنی پیدا نمی‌کرد.

  5. سام Says:

    به آقای قدوسی
    من با شما موافق نیستم. نمیشه قبول کرد که اکثر فعالیتهای تولیدی کشور بازدهی بالای 16 درصد دارند و با کمتر از 40 درصد ظرفیت در حال تولید هستند.
    اولاً آمار صف کشیدن شرکتهای تولیدی برای وام با نرخ بهره بالا رو من جایی ندیدم.
    ثانیاً:
    1. صف کشیدن برای وام های با نرخ بالا عموماً برای شرکتهایی هست که نیاز شدید به سرمایه در گردش پیدا می کنند و طبق قاعده اقتصادی حتی اگه شرکتها زیانده هم باشندلزوماً ورشکسته نیستند. پس ممکنه گرفتن این وامها در تحلیل خود وام توجیه نداشته باشد اما اینکه جلوی ورشکستگی را می گیرد توجیه پذیر می شود صف اصلی برای وام های ارزان مخصوصاً از حساب ذخیره ارزی است.
    2. گروهی از شرکتها هستند که در پوشش تولید آن کار دیگر می کنند. من یک اقتصادچی بدبین نیستم اما شواهدی دارم که اینو تایید می کنه. مثلاً واردات به بهانه مواد اولیه و فروش در بازار، خرید و فروش زمین در دوره سفته بازی شدید، استفاده از رانتهای اطلاعاتی در بازار بورس و … . برای این گروه هم گرفتن وام گران توجیه دارد.
    3. گروه دیگری از شرکتها ریشه دولتی دارند و اساساً برای آنها این هزینه فایده ها معنی ندارد. هدف چرخش امورات است.
    4. یک گروه از شرکتها که بعضن شبه دولتی هستند و یا رانت قوی برای موفقیت در مناقصات دارند و فعالیت پیمانکاری می کنند. سود بالای این شرکتها نه به دلیل تولید بلکه ریشه رانتی دارد.
    مشخصه اصلی مثالهای فوق این است که یک شرکت تولیدی واقعی نیستند و به دلیل پرهیز از شفافیت عموماً وارد بازارهای شفافتر مثل بورس یا قرضه نمی شوند.
    البته من در شرکتی کار می کنم که فعالیت نسبتاً سالمی دارد و به دلیل بروز تحریمها و کمی هم انحصار سودآوری بالایی دارد. IRR پروژه های سرمایه گذاری ما حدوداً 14 درصد است و با نرخ بهره 16 درصد این پروژه ها توجیه خود را از دست می دهند.
    لطفاً یک مثال از عایدات سرمایه ای برای یک شرکت تولیدی مثل لبنیاتی کاله یا سیمان تبریز بزیند اینطوری که من سوادم می کشه کاپیتال گین یک عایدی دائمی نیست و وقتی واقع میشه که کاپیتال به فروش بره. حتی احتمال کاپیتال لاس هم وجود داره. این مساله تاثیری در تصمیم گیری شرکتها برای گرفتن وام گران قیمت ندارد.

  6. حامد قدوسی Says:

    جناب سام عجیب است که می‌گویید کپیتال گین تاثیر زیادی برای وام ندارد. مثالش برای کاله این است که مثلن فروش‌گاه جدیدی راه بیندازد و از مسیر رشد قیمت زمین فروش‌گاه کمابیش با تورم عملن بخش مهمی از بهره را پوشش بدهد. کلن در اقتصاد تورمی ارزش اسمی سرمایه نقش مهمی در جذابیت وام ایفا می‌کند. اگر شرکت در بورس هم باشد که عین سرمایه روی قیمت سهام منعکس می‌شود. درست است که بازپرداخت وام احتمالن دیویدند را کم می‌کند ولی خب رشد قیمت سرمایه‌گذاری ناشی از وام ارزش سهام را بالا می‌برد.

  7. سام Says:

    من در مورد اقتصاد ایران صحبت می کنم.
    شرکتها که هر ساله تجدید ارزیابی نمی کنند که قیمت های اسمی دارایی خود را ثبت کنند و از محل آنها عایدی شناسایی کرده و وارد حسابهای خود نمایند. البته اساساً شرکتهای ایرانی به ندرت تجدید ارزیابی می کنند. ضمناً اگر هم شناسایی کنند لزوماً بر روی جریان نقد یا سود شرکت تاثیر نخواهد گذاشت و وضعیت پروژه را بهتر نمی کند. شرایط تورمی بحث خودش را دارد. باید دید تاثیر تورم در مجموع چیست. تاثیر بر میزان و قیمت فروش محصول، هزینه ها و همچنین دارایی.
    آیا شما واقعاً به این مساله اعتقاد دارید که افزایش دارایی یک شرکت در بورس ایران عیناً بر قیمت سهام آن تاثیر می گذارد؟ من که همچین فکری نمی کنم. مثال نقض هم زیاد دارم.
    ابیته یک حالت هست که گفته شما تایید می شود و آن در حالتی است که یک شرکت صرفاً با هدف بهره بردن از افزایش قیمت دارایی اقدام به اخذ وام و سرمایه گذاری می کند که من در مورد دوم به آن اشاره کردم. این شرکتها اساساً تولیدی به حساب نمی ایند. شرکتهای رانتی هستند. چرا که در شرایط محدودیت منابع بانکی این شانس را دارند که وام گرفته و وارد بازار دلالی دارایی ثابت شوند. لذا رانتی هستند.

بیان دیدگاه