همانطور که گفتم بحث کردن با سایت البرز (حیف این اسم) را بیفایده میدونم ولی برای خوانندگان گرامی مواردی از اشکالات آنها را اینجا مینویسم:
احمدخان سیف نیاکی در مورد یارانه بنزین مطلبی نوشته است و در آخر با فرض اینکه سیاست اصلاح یارانه ها درست انجام شود و فقط اقشار فقیر یارانه گیرشان بیاید اینطور به این مساله ایراد گرفته است:
ولی، ثروتمندانی که از این یارانهی نقدی بهرهمند نمیشوند، به احتمال زیاد، بعید است که تقاضای خود برای بنزین را کاهش بدهند. از سوی دیگر، ولی اقشار و طبقات فقیر که الان طبق ادعای مدافعان این سیاستها از میزان بیشتری از یارانهها به طور نقدی بهرهمند میشوند، احتمال زیادی دارد که برتقاضایشان برای بنزین بیفزایند. یعنی در نهایت، بهاصطلاح هدفمندکردن یارانهها، به احتمال زیاد بعید نیست به وضعیتی فرابرود که مصرف بنزین دراقتصاد ایران، به جای کاهش افزایش یابد.
ببینید این همه در مورد یارانه بنزین گفته شده که مشکل تفاوت قیمت خرید از بازار بین المللی و قیمت عرضه شده در بازار ایران است نه مقدار مصرفی. چه اشکالی دارداگر مصرف کننده در ایران جنس وارداتی را به قیمتی بین المللی مصرف کند؟اقتصاددانان همیشه بدنبال کالای کم کشش برای وضع مالیات هستند. اگر بنزین کم کشش است انتخاب خوبی برای وضع مالیات است. ببینید نگارنده مقاله فوق اصلا متوجه مشکل یارانه بنزین نیست. مقاله اشان هم تحت عنوان مقاله اقتصادی در روزنامه ای در ایران هم چاپ شده است.
ناصر فکوهی مقاله این نوشته و گویا برای دانشجویان دانشگاه تهران هم در سمیناری ارایه شده است. نامبرده اینگونه ادعا میکند:
همان بس که بگوییم امروز بر اساس اسناد و مدارک میتوان کاملا نشان داد که سیستم بهاصطلاح سوسیالیستی هرگز در هیچ کشوری وجود خارجی نداشته است
این هم از همان ادعاهای کمونیست هایی است که بعد از فروپاشی شوروی سعی در تطهیر این سیستم داشته اند. کوبای فعلی هم طبق نظر این آقایان سوسیالیستی نیست! ولی نظر داهیانه وی اینجاست:
مثل حملونقل، آموزش و بهداشت که هیچگاه سودآور نبودهاند و واگذاری این حوزهها به بخش خصوصی، آنجا که اتفاق افتاد (مثلاً در بریتانیا) موجب فجایع انسانی شد.
آیا صنعت هواپیمایی آمریکا که در دهه شصت آزاد شد سود آور نبود؟ این همه شرکت هواپیمایی فعال در آمریکا هست و اگر سودده نبودند که الان وچود نداشتند. دانشگاههای خصوصی چطور؟ بیمارستانهای خصوصی چطور؟ آیا اینها متعلق به آموزش و بهداشت نیستند؟ در مواردی خود نظریه بازار آزاد مداخله دولت را لازم میداند. همانطور که قبلا هم نوشته بودم اگر مقررات بیشتری در سیستم بانکی وجود میداشت ( مثل موظف کردن بانکهای مسکن به نگه داری بخشی از وامهای اعطا شده) این بحران پیش نمی آمد. ولی این آقایان کمترین اشاره ای به موارد فوق ندارند.
نوشته فریبرز رییس دانا را هم جالب است. از نظر وی بازار پول و سرمایه چیزی بیش از قمارخانه نیست! فهم کارایی بازار سرمایه و پول که بزرگترین گرفتاری اقتصاد ایران برای وی در همین حد است.
اگر بخواهم تمام مقالات را نقد کنم و در موردشان بنویسم وقتی دیگر برایم باقی نمیماند. فقط طرف صحبتم با دانشجویان و خوانندگانی است که بدنبال یادگیری از اینگونه وبسایتهاست. مواظب اینها باشید. روزنامه های داخلی هم در چاپ مطالب وبسایت البرز هم باید دقت بیشتری کنند.
ژانویه 20, 2009 در 2:14 ب.ظ. |
همه این نویسندگانی که این طور تحقیرآمیز از آنان نام برده اید در بهترین دانشگاههای جهان درس خوانده اند، استاد دانشگاه اند و کتابهای بسیاری از آنها به فارسی ترجمه شده است. شما که این طور از موضع بالا صحبت می کنید و به روزنامه ها از موضع اتوریتر رهنمود می دهید که مطالب اینها را چاپ نکنید کدام کار تحقیقی را در مورد اقتصاد ایران انجام داده اید؟ در قسمت درباره ما نوشته اید که دکترای اقتصاد از دانشگاهی در کالیفرنیا گرفته اید مبارکتان باشد. اما آثار تحقیقی شما چیست؟
ژانویه 20, 2009 در 2:41 ب.ظ. |
علی آقا
مرسی از کامنت. انتقاد من به محتوای حرفهایی است که این آقایان زده اند. گرفتاری هم این است که داشتن موقعیت استادی یا ترجمه کتاب زدن حرف حساب را تضمین نمیکند.
ژانویه 20, 2009 در 6:32 ب.ظ. |
I kinda think we should look at what people say, not what do they do! i am tired of this brand oriented approach, if someone has a degree or has written books, he or she still can be wrong. and these people are very wrong. They cannot believe their dreams are really nightmares and they keep decieving themselves and others.
ژانویه 20, 2009 در 6:54 ب.ظ. |
مهمانتان سایتش را سه ماه می خواهد تعطیل کند. خودش اگر آمادگی ترک دارد فکر ما را نکرده است. از فردا اینجا پرسه می زنیم. D: شما هم اگر ترک داده شدید می رویم دو تا بلاگ آن طرف تر.
خوش باشید.
ژانویه 20, 2009 در 7:19 ب.ظ. |
مرسی علی از کامنت.
بهاره خانوم مرسی از کامنت. مهمان ما صاحبخانه است میاد که بره تو ترک ولی بهش نمیخوره اینکاره باشه میاریمش پای بشاط.
ژانویه 21, 2009 در 1:15 ب.ظ. |
سلام اقا پویان : منم با نظر بهاره خانم موافقم تمام تلاشتان را بکنید که مهمانتان به ترک طولانی مدت نرود که هیچ بلکه حالا که دو نفری شدین کمی هم فعال تر بشید :ی
ضمنا من یک پیشنهاد برای مطلب این پست دارم و پیشنهاد می کنم مانند اقای الحسینی لینک مطالب مفیدی که می خوانید بگذارید . البته امیدوارم به زودی به حدی برسم که مرز بین درستی اندیشه های اقتصادی بیش از پیش برای خودم مشخص و واضح تر بشود .
از طرف پویان:
مرسی محمدآقا. والا در این وبلاگ سعیم بر اینه که بزبان ساده بنویسم. باشه لینک خوبی بود در وبلاگ میذارم
ژانویه 22, 2009 در 8:17 ق.ظ. |
نه پویان بهاره و دیگری اشتباه می کنند.
مهمانتان جدیدا خارج می زند، سیاستمدار می خواهد بشود گویا، بیار پای بساط و بسازش. نه برای اینکه بنویسد، برای اینکه ….
از طرف پویان:
هواشو داریم و میشاژیمش!
ژانویه 22, 2009 در 9:52 ب.ظ. |
Good points
thanks for the post
از طرف پویان:
مرسی
ژانویه 23, 2009 در 7:34 ب.ظ. |
یادتان رفته است همراه داشتن قرص قلب و فشار خون و زیر زبانی و این چیزها را هنگام مطالعه مقالات گوشزد کنید!!!
ژانویه 28, 2009 در 8:03 ب.ظ. |
ای ول به شما و ای ول به نظر دهندگان